فرش دل

می گویند نقش فرش مثل موسیقی است... اوج و حضیضش را می گویند انگار

فرش دل

می گویند نقش فرش مثل موسیقی است... اوج و حضیضش را می گویند انگار

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

اول فروردین

اینها را شب قدر پارسال نوشتم:

کشف قدر
این شب قدر خودم را کشیده ام کنار و هی فکر می کنم که جه بلایی سرم آمده؟ این همه پوچی و بی معنایی از کجا به من هجوم آورده؟
من برای چه الآن آمده ام شب قدر؟ که قرآن سر بگیرم؟ چرا باید قرآن سر بگیرم؟ پاسخ های تکراری تهی شده از معنا تحویل خودم نمی دهم… اینها نهایتا به درد همان جلسات سیاست گذاری می خورد تا برچسب های کمتری را با خودم حمل کنم…
چرا اینجوری شده ام؟
شاید علت این است که خودم را جای اشتباهی جستجو می کنم... در عالمی موهوم که تهی از ماده و مغروق در معناست و برای رسیدن به آن باید از هر چه مادیست برید... عالمی که دلتنگی و سختی و دوست داشتن در آن مفاهیمی مجردند و هیچ متعلق مادی ای ندارند...
زحمت سلوک و اینها هم به خودم نداده ام... شاید برای همین است که این قدر نفهم شده ام... نه عالم بالا را می فهمم نه عالم پایین را و در این تعلیق سرگردانم... 
هیچ چیز بهم نمی چسبد نه خواندن فلان زیارت نه دنبال کردن فلان شهوت... باز هم شهوات را بدن طالب است و ادامه اش می دهد اما...
دو تا راه بیشتر پیش رو نیست... یکی بازگشت به عالم واقعیات محسوس است و دیگری رفتن به سوی عالم احتمالات ناملموس...
اما من طبق قاعده و روال مألوفم باز هم راه میانه ای را در پیش گرفته ام...

اینها را الان می نویسم:

توی یک بعد از ظهر که هوا به فصلش نمی خورد و اصلا زمستانی نبود با خودم قرار گذاشتم که عاشق بشوم. ممکن است بگویید دارم مزخرف می گویم. اما واقعا احساسات من Kill Switch دارند و مدتها بود که آن را فشار داده بودم. آن روز بعد از ظهر دوباره روشنش کردم و از آن لحظه حالم دگرگون شده. احساساتم مثل آبی که پشت سد گیر کرده است و با فشار از دل سد بیرون می زند شدیدند. انگار عقده ایست که دارد سر باز می کند و من واقعا برایم سخت است که مهارش کنم و به تعادل برسانمش... اینکه می گویم با خودم قرار گذاشتم که عاشق بشوم را باید توضیح بدهم اما توان دادن این توضیح را چندان ندارم. نتیجه طبیعی همان تصمیمی ست که آن شب قدر وقتی توی آن خیابان تنها به دیوار تکیه داده بودم گرفتم.
امسال سال مهمی ست. من برای بار n ام دارم خودم را باز تعریف می کنم و به نظرم این بار مسیر درستی را دارم می روم
  • پنجاه و نه

نظرات  (۱)

Hello! I could have sworn I’ve been to this web site before but soon after browsing by means of some of the post I realized it is new to me. Noentheless, I’m certainly happy I found it and I’ll be book-marking and checking back frequently!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی